مادر بي نواي من
مادر بي نواي من
همدم لحضه هاي من
همدل و همصداي من
خدا تر از خداي من براي من
قبله وسجدگاه من
قبله گه وصفاي من
همسفر و راهبرو نواي من
همچو گلي براي من
همچو چراغ روشني به پيش روي راه من
ميزند او صداي من
كودك من، عصاي من
كجا روي بيا،بيا تو پاي من
پاسخ او چنين دهم،مادر خسته پاي من
بي تو بگو كجا روم،پناه من
بي تو به هر كجا روم، تو اندرون قلب من
اگر چه شهريار من يافت ز او خداي من
منم ز روي مادرم يافته ام خداي من
مادر بي نواي من
نوازش دو دست پينه بسته ات، براي من
بسان مسح هر دعا به درگه خداي من